کد خبر: 1315725
تاریخ انتشار: ۱۱ شهريور ۱۴۰۴ - ۰۴:۰۰
«آزادگی» و تاریخی که حافظ امنیت حال و آینده است
از اسارتِ دشمن تا اسارتِ روایات مهندسی شده! در روزگار ما، اسارت تنها به بند کشیدن جسم خلاصه نمی‌شود. نوع تازه‌ای از اسارت هست، که «اسارت رسانه‌ای» نام می‌گیرد. این اسارت حافظه جمعی را، تحت قیمومت جریان‌هایی قرار می‌دهد، که راست و دروغ را در کارگاه‌های «مهندسی روایت» ورز می‌دهند! پخش گزینشی تصاویر، قطع و وصل عمدی جریان خبر، تولید کلان‌روایت‌های هماهنگ و استفاده از الگوریتم‌های پلتفرم‌ها، شمشیر‌های بی‌لبه ولی برنده این میدان‌اند!
پروین قائمی

جوان آنلاین: پدیده اسارت در تاریخ معاصر، نه صرفاً یک واقعیت نظامی یا نتیجه درگیری‌های مسلحانه، بلکه عرصه‌ای برای آزمون مرز‌های انسانیت، هویت و مقاومت است. روایت‌های اسرا — چه به‌صورت شهادت‌زنده‌ماندگان، چه گزارش‌های رسانه‌ای و چه پژوهش‌های دانشگاهی — همواره با تنش میان «واقعیت میدان» و «بازنمایی عمومی» درگیر بوده‌اند. این متن با نگاهی میان‌رشته‌ای، می‌کوشد جایگاه این روایت‌ها را در بستر تاریخی و فرهنگی تحلیل کند و نشان دهد که چگونه تجربه اسارت، به‌جای شکستن اراده، گاه به تقویت آن انجامیده است. در این پژوهش، ابتدا به مرور کوتاهی بر مهم‌ترین نمونه‌های تاریخی پرداخته می‌شود: از نبرد صفین و اسیران آن، تا تجربیات جنگ ویتنام و جنگ الجزایر. سپس به چگونگی بازنمایی اسارت در رسانه‌ها پرداخته و نقش این روایت‌ها در شکل‌دهی افکار عمومی، بررسی می‌شود. پس از آن، به ابزار‌ها و روش‌های پژوهشی مورد استفاده برای تحلیل این پدیده اشاره خواهیم کرد و در نهایت، از طریق مقایسه تطبیقی، سعی می‌کنیم الگو‌های مشترک و تفاوت‌های مهم را شناسایی کنیم. امید آنکه تاریخ پژوهان و عموم علاقه‌مندان را مفید و مقبول‌آید.

سخن اول

چشم‌انداز اصلی تحقیقی که نتیجه آن را پیش روی دارید، تمرکز بر اسارت به‌مثابه شکلی از مقاومت است. یعنی به‌جای تصویر رایج از اسیر به‌عنوان قربانی منفعل، او را به‌عنوان کنشگری فعال در مسیر حفظ هویت، انتقال پیام و حتی ایجاد تغییر معرفی می‌کند. از همین رو، متن حاضر تلاش می‌کند روایتی جامع و تحلیلی، همراه با شواهد تاریخی و فرهنگی ارائه دهد، که کاربرد آن فراتر از مطالعات جنگ و منازعه بوده و به حوزه‌های جامعه‌شناسی، ارتباطات، و روان‌شناسی اجتماعی نیز گسترش یابد. این نوع نگاه به پدیده اسارت، ابعاد گوناگون، پربایه و تاثیرگذار آن را در دوره معاصر و حتی فرامعاصر، به نیکی عیان خواهد کرد.

شکوه اسارت و کارکرد رسانه‌ای آن

اگر اوراق خونین تاریخ را ورق بزنیم، درمی‌یابیم که هر نبرد، همواره دو میدان داشته است: نخست میدان شمشیر، جایی که نتیجه آنی در تقابل خون و آهن رقم می‌خورد و دوم میدان روایت، جایی که نتیجه بلندمدت ثبت می‌شود و چه‌بسا میدان دوم، سرنوشت میدان اول را هم بازنویسی و ماندگار کند. اینجا فاتحان سپر و شمشیر، غالباً قلم را هم در دست می‌گیرند و روایتی را می‌سازند، که نسل‌ها باور کنند و همچنان حق را به آنان دهند! مغلوبان اگر نتوانند روایت خود را حفظ کنند، حتی اگر در وجدان اخلاقی پیروز باشند، در نگاه آیندگان شکست‌خورده می‌نمایند و اثری از تلاش و فعالیت نان باقی نخواهد ماند. اما تاریخ استثنا‌هایی دارد و یکی از روشن‌ترین آن استثناها، کاروان اسیران کربلاست. عاشورا تنها یک روز بود، اما اسارت روز‌ها و هفته‌ها طول کشید و در این فاصله، میدان روایت فعال‌تر از میدان جنگ شد. اگر در روز عاشورا صدای شمشیر و فریاد بود که ندای پیام حق را بلند کرد، روز‌های اسارت بود که این پیام را در کوچه‌های کوفه، در قلب دربار یزید و در وجدان تاریخ، طنین‌انداز نمود. هر گامی که اسیران در زنجیر برداشتند، هم گواه مظلومیت بود، هم عَلَمی برای حقیقت. زینب کبری (س) و امام سجاد (ع) در حالی که جسمشان در اسارت بود، اراده و زبانشان آزاد بود و از همین آزادی کوچک، برای ضربه زدن به بنای تبلیغات شام بهره بردند. خطبه‌های کوفه و شام، در برابر افکار عمومی‌ای بیان شد، که پیشتر با روایت رسمی حکومت تغذیه شده بود و همین افکار عمومی، ناگهان با تضاد کامل میان «تصویر رسمی» و «واقعیت از زبان شاهدان» مواجه شد. آنان با خطابه‌های خود نه تنها پرده از دروغ و فریب حکومت برداشتند، بلکه روایت اصیل عاشورا را در بایگانی وجدان بشریت، مهر و موم نمودند.

پدیده میدان روایت، محدود به عاشورا نیست، که بسا مصاف‌ها و رویارویی‌های مهم تاریخ را دربر می‌گیرد. جنگ صفین نمونه‌ای از همان دو میدان است، جایی که معاویه با حیله قرآن بر نیزه، فضای روایت را عوض کرد. در قرون بعد جنگ‌های صلیبی به غرب، به‌عنوان مبارزه‌ای برای آزادسازی سرزمین مقدس تصویر شد و در شرق، به‌عنوان حمله‌ای اشغالگرانه و اقتصادی! جالب اینجاست که هر دو تصویر، در میدان دوم ساخته شدند. در عصر جدید، جنگ ویتنام را هم می‌توان مثال زد. جایی که ارتش امریکا از نظر نظامی دست بالا را داشت، ولی موج روایت‌های ضدجنگی که از دل رسانه‌ها و شهادت سربازان بازگشته درآمد، نتیجه را تغییر داد! یا انقلاب الجزایر که با استفاده از گزارشات میدانی و عکس‌های مستند، هویت جهانی «مظلومِ مقاومت‌کننده» را تثبیت کرد. حق طلبان موردِ ظلم و اجحاف اگر طالب معرفی آن به دیگرانند، هرگز نباید اجازه دهند که دشمن میدان روایتگری را نیز در اختیار بگیرد و در آن کاری را تکرار کند، که در میدان جنگ کرده ست!

اسارت در عصر بی‌زنجیر!

در روزگار ما، اسارت تنها به بند کشیدن جسم خلاصه نمی‌شود. نوع تازه‌ای از اسارت هست، که نامش «اسارت رسانه‌ای» است. این اسارت افکار عمومی و حافظه جمعی را، تحت قیمومت جریان‌هایی قرار می‌دهد، که راست و دروغ را در کارگاه‌های «مهندسی روایت» ورز می‌دهند! پخش گزینشی تصاویر، قطع و وصل عمدی جریان خبر، تولید کلان‌روایت‌های هماهنگ و استفاده از الگوریتم‌های پلتفرم‌ها، همگی شمشیر‌های بی‌لبه ولی برنده این میدان‌اند! اگر شامِ آن روز توانست عاشورا را تا حدودی در قالب «شورش بر نظم» بازبسته‌بندی کند، امروز هم می‌توان با چند ساعت کار رسانه‌ای، یک اغتشاش مخرب را به «اعتراض برحقِ عمومی»، یا «اعمال حق نظارت ملی» تبدیل کرد!

در قدیم، ابزار روایت محدود به سخنرانی، شعر، نامه، یا نشانه‌های تصویری و انتقال روایت متکی بر حضور فیزیکی و گواهی چهره‌به چهره بود. امروز شبکه‌های پخش جهانی، رسانه‌های برخط و پلتفرم‌های تعاملی، میدان را از نظر گستره فراتر برده‌اند، ولی آسیب‌پذیری‌اش را هم در برابر دستکاری و تحریف بیشتر کرده‌اند. الگوریتم‌ها به‌جای آنکه آیینه بی‌طرف واقعیت باشند، اولویت را به محتوای پربازدید، یا تطبیق‌یافته با منافع سفارش‌دهندگان می‌دهند. کارگاه‌های مهندسی روایت، با ایجاد روایت‌های موازی، ذهن جامعه را از خط اصلی منحرف و انرژی عمومی را فرسوده می‌کنند. در روزگاری رسانه‌ها، جریان جاری روایت‌ها بودند. کاروان اسرای کربلا، خود به‌مثابه رودی خروشان، وجدان هر کسی را که در مسیرش می‌ایستاد و به صدای شفاف پیام گوش می‌داد، بیدار می‌کرد. امروز، اما رسانه‌ها بستر جریان جاری پیام نیستند، بلکه خود به سدی مهندسی شده در برابر دریافت روایت‌های حقیقی توسط وجدان جوامع، تغییر ماهیت داده‌اند. امروز هنگامی که حادثه بزرگی در جهان رخ میدهد، قبل از آنکه حقیقت به گوش مردم دنیا برسد، صفحات پر مخاطب فضای مجازی، شبکه‌های تلویزیونی و اتاق‌های فکر، روایت‌های جعلی را ساخته و به افکار عمومی تحمیل کرده‌اند. نظیر این رویکرد را، در مورد اخبار غزه، یمن، یا حتی جنبش‌های اعتراضی کشور‌های غربی دیده‌ایم! در این میان تنها «اسیران روایت»، یعنی حاضران در صحنه یا قربانیان مستقیم فجایع هستند، که میتوانند با شکستن حصار رسانه، آنچه را که دیده و زیسته‌اند، به گوش مردم جهان برسانند. خبرنگاران زندانی، فعالان تبعیدی یا حتی شاهدانی که در بازداشتگاه‌ها به سر می‌برند، می‌توانند از طریق قاچاق نوشته‌هایشان، حقیقت را فریاد بزنند. اگر آنان در این مسیر تعلل و کوتاهی ورزند، به حقیقت، بقای خود و آیندگان جفایی بزرگ کرده‌اند. راه مقابله، همچنان همان است که بود: راویان مستقل و مقاوم. این راویان که در پیشانی خط حقیقت ایستاده‌اند، ممکن است خبرنگاری با دوربین در میدان جنگ باشد، یا شاهدی که حاضر می‌شود در دادگاهی عمومی شهادت دهد یا هرکس که به طریقی، خلاقانه فضای سانسور مدرن را درمی نوردد و نور حقیقت را بر وقایع مکتوم برمی تاباند. شباهتشان با کاروان اسرا در این است، که خودشان بخشی از ماجرا هستند، نه تماشاگر دور. و، چون هزینه روایت را شخصاً می‌پردازند، روایتشان صلابت می‌یابد و راه خود را در ذهن‌ها و دل‌ها باز می‌کند.

عاشورا و کاروان اسرا، مثال کامل پایداری روایی

در سنت شیعی، عاشورا نه تنها واقعه‌ای تاریخی- مذهبی، بلکه چارچوبی برای مقاومت اخلاقی و سیاسی است. خطبه‌های زینب کبری (س) در کوفه و شام، نمونه کم‌نظیری از پاسخ همزمان به افکار عمومی و قدرت حاکم است. از یک سو بیان حقایق و مظلومیت و از سوی دیگر آشکار کردن تضاد ادعا‌های رسمی، با اصول اسلامی خودِ حکومت. امام سجاد (ع) نیز با بهره‌گیری از زبان دعا و مناجات، پیام را به حوزه معنوی و وجدانی مردم برد، جایی که کمتر امکان سانسور وجود داشت. این شیوه نمادی از اوج خلاقیتِ پیشوایان مذهبی ما، برای احقاق حق و ابطال باطل است.

راز ماندگاری پیام‌ها

ماندگاری یک پیام معیار‌هایی دارد، که اسارت عاشورا آن را به نیکی تحقق بخشید: پیوند راوی و پیام، بهای شخصی پرداخت‌شده برای پیام و پخش آن در لحظه‌های بحرانی. تجربه نشان داده که پیام‌های بی‌راوی باورمند، یا می‌میرند یا در گذر زمان، تا حد بی‌نشانی صیرورت می‌یابند. در واقعه کربلا، فاصله زمانی کوتاه میان وقوع واقعه و آغاز روایت‌گری کاروان، مانع اصلی در برابر تلاش‌های تحریف‌گرانه شد. هر چند کاروان اسیران کربلا، نقطه اوج نقش اسرا در حفظ حقیقت است، اما این قاعده تنها به عاشورا محدود نمی‌شود. در بدر و حنین هم بودند، اسیرانی که رخداد‌های واقعی را روایت کردند و حتی برخی از آنان که در اردوگاه دشمن اسیر ماندند، با واگویه کردن حقایق، جانشان را به خطر انداختند! در نبرد حره شاهدانی که از مدینه به‌عنوان اسیر برده شدند، بعد‌ها با نقل روایت‌های واقعی، پرده از روی فجایع برداشتند و حقیقت را به تاریخ و مشتاقان آن سپردند.

در جنگ‌های جهانی نیز سربازان اسیر، با وجود فشار بازجویی و شکنجه، سرنوشت حقیقی ملت‌ها را برای تاریخ به یادگار گذاشتند. گر چه در لحظات اسارت، کسی حتی تصورش را هم نمی‌کرد که آن روایت‌ها، کلید فهم ما از آن جنگ‌ها شوند و ما را به راز‌ها و گذرگاه‌های واقعی و نه ساختگی آن، دلالت کنند. در جنگ بوسنی و هرزگوین نیز، تصاویری که از اردوگاه‌های اسرا منتشر شد، موج بین‌المللی را علیه عاملان تشدید کرد، ولی در برخی دیگر از بحران‌های آفریقا - که رسانه‌ها به‌دلایل سیاسی یا اقتصادی، آن را کم‌حجم پوشش دادند- فجایع به حاشیه رانده شدند و برخی حقایق در پرده ماندند. این مقایسه نشان می‌دهد که نقش «دسترس‌پذیری تصویر و روایت»، برای ماندگاری یک پیام، تا چه اندازه تعیین‌کننده است.

همدلی راوی با مخاطب، راهی به باورپذیری

راوی باورمند همراه با نمایش واقعیت عینی، پیوند همدلانه با مخاطب می‌سازد و از این طریق، امکان تحریف را کاهش می‌دهد. روایت وقتی به وجدان جهانی برسد، به فشار دیپلماتیک، بسیج افکار عمومی، یا تغییر قوانین می‌انجامد. همان طور که افشاگری کاروان اسرا، به ریزش مشروعیت حکومت اموی منجر شد، روایت‌گری صادقانه امروز نیز، می‌تواند پایه‌های مشروعیت حکومت‌ها یا جریانات غالبِ امروز را تحت‌تأثیر قرار دهد.

ابزار‌های پژوهش، هنر و آموزش

توسعه روایت، نیازمند سه رکن مکمل است: پژوهش، هنر و آموزش. پژوهشگران باید با بررسی همه منابع (حتی منابع خصمانه)، تصویری کامل از آن بیابند. هنرمندان می‌توانند با تصویر، استعاره یا صحنه‌آرایی، بخش‌های غیرقابل بیان را منتقل کنند و آموزش، بستر پرورش نسل‌هایی است که مهارت تشخیص روایت تحریف‌شده از روایت اصیل را دارند. تجربه موفق استفاده از فیلم‌های مستند در باره نسل‌کشی‌ها یا برپایی نمایشگاه‌های آگاهی بخش، نشان می‌دهد چگونه یک روایت می‌تواند دهه‌ها زنده بماند. مروز برخی ابزار‌ها به سان واقعیتِ افزوده، می‌توانند صحنه‌های تاریخی را بازسازی کنند و مخاطب را به قلب ماجرا ببرند. آرشیو‌های دیجیتال باز، دسترسی آزاد به منابع را برای پژوهشگران سراسر جهان فراهم می‌کند. پلتفرم‌های مشارکتی روایت نیز، فرصتی می‌دهند که صدای شاهدان ناشناس از نقاط دور هم شنیده شود.

ارزش‌هایی، چون صداقت، عدالت، صبر و شجاعت، در روایت اسارت به روشنی دیده می‌شوند. این ارزش‌ها، مرزِ میان «خبر» و «الهام» را شکل می‌دهند. خبر ممکن است فراموش شود، اما الهام باقی می‌ماند. روایت‌هایی که بُعد انسانی پُررنگی دارند، بیش از سایر روش‌ها می‌توانند به تغییرات واقعی در رفتار جمعی منجر شوند.

کلام آخر

از کربلا تا جنگ تحمیلی هشت ساله، اسارت نه پایان مبارزه، که آغاز مرحله تازه‌ای از مقاومت بود. مرحله‌ای که در آن، شمشیر و سلاح کنار نهاده شده و زبان و قلم و حتی نگاه و سکوت اسیر، به سلاحی برنده تبدیل گشته‌اند! بی‌حضور این اسرا، نسل‌های بعد تنها با نسخه‌های بازسازی شده و سانسور شده از تاریخ روبه‌رو خواهند شد! نسخه‌ای که دشمن با دقت، برای شکل دادن به ذهن و سبک زندگی آینده آنها پیچیده است.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار